راحیل دیبا



 

اولین چیزی که با بازگشت به این وبلاگ دوست داشتنی به ذهتم رسید انجام دهم انتشار یک عکس از خودم و همسرم بود! 

شاید صد سال دیگر یکی از نبیره ها یا شاید نتیجه هایم در این باند به دنبال عکسی از جدش بگردد. . 

من هستم

فاطمه

و همسرم

امید :) 


هر وقت دیدید همه مردم دارند به یک چیز مشترک و واحد فکر میکنند و به آن معتقدند، شما به آن چیز واحد شک کنید!

حتی اگر آن چیز آنقدر واضح و مسلم باشد که عاقل تر از شما به درستی آن شهادت دهد.

سعی کنید با علم، مطالعه و تحقیق خودتان از اول به آن چیز واحد و مشترک که از قضا مطمئن هستید درست است دست پیدا کنید. اعتقاد داشتن بدون آگاهی هرآنقدر هم که قوی باشد نه به درد خودتان میخورد، نه به درد دیگران و نه به درد نسل بعد از شما. چون صرفا فقط و فقط یک عقیده است و تمام!

تنها چیزهایی که شما حق دارید و باید بدون اما اگر و چون و چرا بپذیرید و قبول کنید

یکی آیات مبارک قرآن است و دیگری سخن معصومین!

تازه آنهم اگر زبان مادریتان عربی بود و توانایی درک آیات بدون کمک یک مترجم را داشته باشید و یا سخن معصوم را از زبان خودش شنیده باشید!

که همچین چیزی فی ای حال در زمانی که من دارم زندگی میکنم امکان پذیر نیست.

پس حتی باید در درستی یک حدیث هم تحقیق کنید و ریشه اش را پیدا کنید؛ فقط شبیه طوطی الکی آن را تکرار نکنید!

در آیات قرآن تفکر کنید؛ و برای ترجمه و تفسیر آن چنیدن منبع را مطالعه کنید، حتی اگر سال ها به طول بیانجامد.

و در آخر نتایج تحقیق و مطالعه خود را چندین جا برای نسل بعد از خود به ثبت برسانید و به آنها هم توصیه کنید که هیچ چیز را چشم بسته حتی از شما هم قبول نکنند و باز هم به مطالعه و تحقیق بپردازند تا خود از نو به آن دست یابند!


فاطمه یوسفی

متخلص به راحیل دیبا


۱۴ مرداد سال ۱۳۹۷

ساعت ۱۲ و ۳۰ دقیقه ظهر


بیایید یاد بگیرید خودتان را همانطور که هستید بپذیرید

هم خودتان را 

هم اطرافیانتان را 

و هم تمام ارکان و اشیای هستی را

هر آنچه را که هر روز میبینید بدون توجه به خوب یا بد بودنش، زشت یا زیبا بودنش و هر صفتی که آدمی آن را تعریف کرده است بپذیرید!

خوب یا بد بودن

زشت یا زیبا بودن را خودمان ساخته ایم

این بشر و عرف و اجتماع است که برایمان تعیین میکند چه چیزی خوب است چه چیزی بد، چه چیزی زیبا و چه چیزی زشت اما حقیقت این است که این مفاهیم واقعا وجوود ندارند! 

اولین بار چه کسی مشخص کرد که یک گلدان مینیاتوری با طرح ها و رنگ های متنوع زیبا است و در مقابل یک گلدان سفالی بی رنگ و رو زشت است؟

اگر در آن گلدان رنگی رنگی گل خرزره بگذارند و در آن گلدان ساده گل های رز رنگی چه؟

اصلا چرا الان دارید به این فکر میکنید که گل های رز رنگی رنگی از گل خرزره زیبا تر است؟

منتظر بودید که ازین حرف های تکراری برایتان بنویسم؟ که مهم نیست آن گلدان چه شکلی است و مهم این است که درونش چیست؟

خیر

همه چیز در این خلقت به اندازه خودش ارزش دارد! نه کمتر از دیگری نه بیشتر و نه حتی مساوی

به اندازه خودش!

گل خرزه یکجور خلقت را به نمایش میگذارد و گل رز یکجور

چه کسی مشخص کرده که یکی از دیگری زیبا تر است؟


بیایید از همین امروز تمرین کنید که همه چیز را همانطور که هستند ببینید

بدون اینکه با مفاهیمی که برایتان ساخته اند آن ها را قضاوت کنید نگاهشان کنید!

حتی خودتان را

بروید جلوی آینه بایستید و تا میتوانید خودتان را نگاه کنید و تمام تعاریف و مفاهیم را فراموش کنید!

یک دفتر بردارید و از اولین شی ای که در اتاقتان میبینید شروع کنید و بدون قضاوت توصیفش کنید

از ابعادش بنویسید 

از رنگش

از کاربردش

از هر چیزی به غیر از زشتی و زیبایی، خوبی یا بدی و هر مفهومی شبیه آن.


شاید بعدا چیز های بیشتری یادم بیاید و بنویسم پس مینویسم

ادامه دارد.

شاید ادامه داشته باشد.


۱۲ مرداد ۱۳۹۷

ساعت ۲ بعد از ظهر یک جمعه 



برای شما مینویسم

که نمیدانم یکی هستید، دوتا، سه تا و یا اگر خدا بخواهد و بدهد بیشتر

که حتی نمیدانم دختر هستید یا پسر!

برای شما و فرزندان شما

و برای نسل بعد از خودم!


من مینویسد :)

دختری که هنوز نه همسر است و نه حتی مادر

باز مانده ای از هجوم نفهمیدن ها برایتان مینویسد

از افکاری که نه کسی شنید

نه کسی فهمید

و نه حتی کسی خواند!

اگر هم خواند به نگاه کردن به تکیه سنگی میمانست

همانقدر چیزی برای دیدن و دانستن برایشان وجوود نداشت!

شما ولی جوری بخوانید که گویی به آبی زلال و جاری رودخانه ای کم عمق که کفش پوشیده از سنگ های رنگی است نگاه میکنید!

خودتان را ببینید

سنگ ها را هم خوب ببینید

در عین حال بگذارید جاری باشد

که نماند

که نگندد

که هم در دستتان بماند و هم به دست بعد از شما برسد!


امضا

مادرتان

مادر بزرگتان

مادره مادر بزرگتان

و شاید هم جدتان!


فاطمه یوسفی

۱۲ مرداد ۱۳۹۷

۲۰ ذی القعده ۱۴۳۹

۳ اوت ۲۰۱۸


پ.ن: اشکالی هم ندارد که زن جد نمیشود.


یک اتفاق وحشتناکی که توی نسل من دارد رخ میدهد شیوع یک ویروس زبان نفهم به اسم کرونا است که تا الان که دارم برایتان مینویسم بیش از 115 کشور جهان را آلوده کرده است! 
شاید بعد ها توی کتاب های تاریختان درباره اش زیاد بخوانید اما اینکه اگر یک دست نوشته از مادر بزرگتان بخوانید حس و حال دیگری دارد. 
الان نزدیک به 30 روز است که توی قرنطینه خانگی به سر میبریم و دیگر کم مانده است کپک بزنیم! 
اما راستش را بخواهید خیلی هم قرنطینه را جدی نمیگیریم و بعضی وقت ها میرویم بیرون و یک چرخی میزنیم.
روزی هزاران نفر دارند میمیرند و هیچ کاریش هم نمیشود کرد و خبری که تازه به گوشمان رسیده این است که این ویروس حالا جهش یافته و به ما رسیده 
یعنی رسما باید فاتحه خودمان را بخوانیم! 
اما خانواده ما که خداروشکر تا الان سلامت بوده اند و ان شاالله پس از این همم سلامت بمانند 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

اخبار و مطالب خواندني تک بارتهران 22638892..44964771 Kimberly Amanda Sean مهريز درس تست دوازدهم عمران و معماری Jennifer